برنامه های ماه رمضان در برهوت تکرار، سندروم تنبلی رسانه ای؛ مشکل اساسی صدا و سیما

به گزارش وبلاگ وبساز، آرش فهیم گفت:به طور طبیعی رسانه ای که دچار تکرار و تقلید می گردد، از زایندگی و پویایی فاصله می گیرد و نمی تواند هویت و تشخص خودش را اعلام کند. وقتی یک رسانه، نمی تواند برای مناسبت های مختلف به خلق برنامه جدید دست بزند و به تکرار گذشته مشغول می گردد، نمی تواند آینده خودش را بسازد.

برنامه های ماه رمضان در برهوت تکرار، سندروم تنبلی رسانه ای؛ مشکل اساسی صدا و سیما

گروه فرهنگ و هنر وبلاگ وبساز- زینب سادات موسوی؛ در رسانه ای که درگیر تکرار شده است و همان برنامه های تکراری را باز هم تکرار می نماید دیگر فرقی نمی نماید ماه، ماه عسل باشد یا مثل ماه. این دور باطل تمام نمی شود و طناب پوسیدهٔ اتصال به تلویزیون با فراوریات تکراری و بی کیفیت در حال پاره شدن است.

چند سالی است که فراوری برنامه های قبل افطار به صورت تبادل نظر محور و بر پایهٔ داستان گویی و روایتی از زندگی افراد به یک عادت تبدیل شده است؛ روایت هایی تأثیرگذار و عبرت آموزکه اکثرشان به تجربه های غم انگیزی مربوط می شود که احساس نزدیکی و حس ترحم مخاطب را بر می انگیزد و حتی برخی از آن ها کوشش کردند کپی هرچند دسته چندم از برنامه ماه عسل باشند. این فرایند تکرار محتوای صداوسیما بهانه ای شد تا با آرش فهیم روزنامه نگار و منتقد سینما و تلویزیون به تبادل نظر بنشینیم؛

این سال ها بسیاری از برنامه ها اسپانسر دارند و برون سپاری می شوند، با این وجود وقتی از خلاقیت در فراوریات صحبت می کنیم همواره پای بودجه به بحث باز می شود، فکر می کنید هنوز هم می توان نبود خلاقیت در برنامه های صدا و سیما را خصوصا در سال های اخیر به گردن کمبود بودجه انداخت؟

فهیم: قطعا مشکل اصلی در فراوری محتوا به محدودیت هایی مثل کمبود بودجه ربطی ندارد. چه بسا در دهه های قبل، محدودیت های صداوسیما در همه زمینه ها بسیار بیشتر از الان بود، اما خلاقیت بیشتری به چشم می خورد؛ اتفاقاً جایی که بودجه و دستاورد مالی هم بیشتر است، کپی کاری و تکرار هم بیشتر به چشم می خورد. برعکس؛ ایده های خلاقانه و بکر و شگفت انگیز، دقیقا در کم هزینه ترین برنامه ها تجلی می یابد. مثل برنامه زندگی پس از زندگی که به نظرم یکی از بهترین برنامه های مناسبتی سیما است.

مشکل اساسی این دوران در صداوسیما، یک نوع بیماری است که من اسمش را سندروم تنبلی رسانه ای می گذارم. وقتی یک رسانه از آرمانگرایی، هویتگرایی و حس مبارزه و مقابله تخلیه می شود، ابتلا به این سندروم به سراغش می آید. یک رسانه یا نظام فرهنگی وقتی به سندروم تنبلی دچار می شود، بجای اینکه حرف و هویت خودش را برجسته کند و به سمت خلاقیت برود، به شبیه سازی یا کپی برداری از رقبایش رو می آورد. مصداق دقیق این سندروم را در جریان موسیقی پاپ داخلی در اواسط دهه 70 شمسی مشاهده کردیم. یعنی مدیران فرهنگی وقت، قصد رقابت با خوانندگان لس آنجلسی را داشتند و نتیجه اش این شد که خوانندگانی که شبیه به برخی از خوانندگان مطرح لس آنجلسی می خواندند در آن موقع بیشتر تحویل گرفته می شدند.

این سندروم چند سال است که در صداوسیما هم رخنه نموده است. اولین و آشکارترین نشانه اش هم رجوع به قالب های جهانی برنامه سازی یا تکرار برنامه ها و سریال های پیروز داخلی است. به همین دلیل هم سال هاست که برنامه ای جدی و جذاب در مناسبت هایی، چون انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، محرم، ایام فاطمیه، نیمه شعبان و ... نداریم. چون شبکه های تلویزیونی خارجی، برنامه ای درباره این موضوعات فراوری نمی نمایند!

به عقیده شما منشأ این سندروم چیست؟

فهیم: منشأ اصلی سندروم تنبلی رسانه ای غالب شدن نگاه کمی گرا و سوداگرانه در فرهنگ ماست. متأسفانه همه حوزه های فرهنگی، از سینما و تئاتر و موسیقی و سریال های شبکه نمایش خانگی گرفته تا بسیاری از فعالیت های رسانه ای، حتی آموزشی و پرورشی -مثل مهد کودک ها- به کار فرهنگی به چشم پروژه مالی و بساز، بفروش نگاه می شود. یعنی افرادی که فراوری محصولات فرهنگی و هنری و رسانه ای را عهده دار می شوند، بیش از هر چیزی این دغدغه را دارند که از قِبَل پروژه ها و طرح ها چقدر به سود می رسند.

به همین دلیل هم فاکتورسازی و کلاه برداری یا خوردن حق همکاران و زیردستان در این پروژه ها بیداد می نماید! چون همه می خواهند با حداقل زحمت و کمترین صرف وقت به بیشترین بازدهی مالی برسند. یعنی حوزه فراوری محصولات فرهنگی و هنری در کشور ما به شدت حالت بیزینس پیدا نموده است و دغدغه مندی و ارزشمداری کنار رفته است. صداوسیما هم یکی از بخش هایی است که تحت تأثیر این شرایط واقع شده است.

الان تنظیم طرح اغلب برنامه های صداوسیما این گونه است که چهار، پنج نفر به عنوان گروه ایده پرداز دور هم جمع می شوند و چند برنامه پیروز و پربیننده شبکه های خارجی را مرور می نمایند و از بین آن ها یک نمونه را به عنوان سرمشق انتخاب می نمایند و مطابق با مقررات صداوسیما آن را تکرار می نمایند. چون نگاهشان کمی گراست و فقط می خواهند از یک قالب آماده و امتحان پس داده استفاده نمایند و جسارت یا قدرت خلاقیت ندارند.

مدتی است که رسانه ملی رویکرد تکرار چندباره سریال ها، شخصیت های تکراری مثل یاور و فصل های گوناگون از یک محتوای سریالی مثل بچه مهندس و پایتخت را در پیش گرفته است ارزیابی شما از این فرایند فراوری محتوا در صداوسیما چیست؟

فهیم: طبیعتا وقتی خلاقیت یک اصل نباشد و کمی گرایی بر کیفی گرایی غالب باشد، شاهد تکرار محتوا به جای فراوری محتوا خواهیم بود و هستیم. در شرایط غلبه کمی گرایی است که وقتی یک برنامه یا سریال گل می نماید، یا به کپی برداری از روی آن دست می زنند و یا سعی می نمایند شکل و شمایل آن برنامه را بازسازی نمایند. برنامه ماه عسل وقتی برای اولین بار پخش شد، کار جسورانه ای بود، اما برنامه سازان بعدی بجای اینکه آن جسارت را سرلوحه قرار بدهند و سعی نمایند تا سراغ ایده های بکرتر بفرایند، خود برنامه ماه عسل را سرمشق قرار دادند و خواستند مثل آن بشوند! انگار که برنامه سازان ماه رمضان تلویزیون حوصله و وقت لازم برای مطالعه و اندیشه در جهت رسیدن به یک طرح یا ایده جدید را ندارند. این شرایط درباره سریال ها هم صادق است.

عجیب این است که ما در کشوری زیست می کنیم که پر از سوژه های بر زمین مانده مناسب برای ماه مبارک رمضان است. سوژه هایی که هر یک می تواند ایده یا موضوع ساخت یک سریال متفاوت و نو باشد. از ماجرا های داخل کشور تا تاریخ گذشته و معاصر کشورمان و همچنین موضوعات دینی و معنوی مختلف و مسائل منطقه ای و ... الان جای معنویت مبارزاتی و جهادی در سریال های مناسبتی، چون ماه مبارک رمضان و ایام محرم و نیمه شعبان و ... خالی است. معنویتی که امام خمینی (ره) در پیغام سال 67 به هنرمندان مطرح کردند و در جبهه مقاومت و سنگر های مدافعان حرم موج می زد. اما در سریال های مناسبتی کمتر سراغ این نوع معنویت می فرایند، چون اغلب برنامه سازان و فراورینمایندگان سریال ها درک چندانی از آن ندارند.

به عقیده شما نبود مدیریت درست و بی نظمی درپخش برنامه ها به چه عواملی باز میشود؟

فهیم: بی برنامه بودن یکی دیگر از مشکلاتی است که بر این بخش سایه افکنده است. اتفاقی که برای سریال شبکه پنج رعد و برق افتاد و فقط یک قسمت از آن پخش شد و بقیه اش به آنتن نرسید نشان می دهد برخی از شبکه ها یا بخش ها، تقویم فراوری سریال ندارند! اینکه ما سریال پرنشاط و کمدی برای ماه رمضان که زمان نشاط فرهنگی و معنوی و روانی است، نداریم هم به این کمبود و بی برنامگی بر می شود.

این فرایند نزولی کیفیت و خلاقیت در ساخت برنامه ها چه پیغامد هایی برای مخاطب و خود صداوسیما به همراه دارد؟

فهیم: به طور طبیعی رسانه ای که دچار تکرار و تقلید می شود، از زایندگی و پویایی فاصله می گیرد و نمی تواند هویت و تشخص خودش را اعلام کند. وقتی یک رسانه، نمی تواند برای مناسبت های مختلف به خلق برنامه جدید دست بزند و به تکرار گذشته مشغول می شود، نمی تواند آینده خودش را بسازد. همچنین رسانه ای که به کپی کاری از دیگران بدون هیچ نوآوری می پردازد، خود به خود به یک رسانه مصرف نماینده تبدیل می شود نه فراوری نماینده؛ و این جریان در دراز مدت به مرگ فکر و فرهنگ و وابستگی فکری و فرهنگی ابتدا در آن رسانه و سپس در گستره مخاطب هایش منجر می شود. رسانه تنبل، قطعا مخاطب تنبل هم بار می آورد.

ما در گذشته سریال های به یادماندنی و پر مخاطب مانند خانه به دوش و یا صاحبدلان که محتوایی متفاوت با رده کیفیت بالا و به اصطلاح خیابان خلوت کن داشته ایم، از نظر شما چرا دیگر شاهد ساخت چنین برنامه هایی در سازمان نیستیم؟

فهیم: اغلب سریال های پرمخاطب و به یادماندنی تلویزیون برای ماه رمضان به دهه 80 برمی شود؛ یک دلیلش این بود که کارگردان هایی که این سریال ها را می ساختند، دهه 80 در اوج به سر می بردند؛ فیلمساز هایی مثل رضا عطاران، سیروس مقدم، حسن فتحی، علیرضا افخمی، محمدحسین لطیفی و ... آن دوران در پختگی و آمادگی کامل بودند. هر چند که برخی از این فیلمساز ها مدتی است که با صداوسیما همکاری نمی نمایند، اما مشکل اصلی این است که خود آن ها نیز از دوران اوج فاصله گرفته اند. من بعید می دانم که رضا عطاران امروز دیگر بتواند سریال هایی مثل خانه به دوش و متهم گریخت را بسازد. آن مسئله تنبلی و کمی گرایی که عرض کردم همه عرصه های فرهنگی را در برگرفته و فیلمساز ها و هنرمندان نیز دچارش هستند.

محمدحسین لطیفی در دهه 80 صاحبدلان را برای ماه رمضان ساخت و در دهه 90 سر دلبران را، اما این دو سریال قابل مقایسه نیستند! علیرضا افخمی که احضار را ساخته با آن افخمی که او یک فرشته بود را ساخته بود فرسنگ ها فاصله دارد. حسن فتحی الان اگر از نظر فنی هم قوی باشد، اما قطعا نخواهد توانست حس و حال شب دهم و میوه ممنوعه را دربیاورد.

چون این فیلمساز ها هم دچار کمی گرایی و تنبلی شده اند و انگیزه و حال و هوای دهه 80 را ندارند. متاسفانه صداوسیما در یک دهه اخیر غیر از برخی استثنا ها نتوانسته سریال ساز توانمند و وفادار به خودش را تربیت کند. نیرو های جوان هم بعد از ساخت چند سریال، به شبکه نمایش خانگی و سینما کوچ می نمایند. درواقع دولت هم برای رقابت سیاسی با صداوسیما، شبکه نمایش خانگی را به یک بازار مکاره و محل سرمایه گذاری های سالم و اغلب و ناسالم تبدیل کرد و این هم به جریان سریال سازی در صداوسیما ضربه زده است.

به اعتقاد شما فراوریات تلویزیونی در اینده در راستا درست خود قرار خواهد گرفت؟

فهیم: مدتی است که خبر های خوبی از سیما به گوش می رسد و حرکت هایی برای تقویت سریال ها درحال انجام است؛ آن طور که معاون سیما جناب شاه آبادی گفته بود، شورا های تصویب و نظارت بر ساخت سریال ها درحال تقویت هستند، ساخت سریال های فاخر و تاریخی سرعت گرفته است. سریال های سیما در نوروز و ماه رمضان سال 1400 هم اگرچه نسبت به دهه های قبل کیفیت پایین تری دارند، اما همین آثار را اگر با سریال های دو، سه سال اخیر مقایسه کنیم قابل تماشاتر هستند.

با این حال شاید بهتر باشد متولیان ساخت سریال در شبکه های تلویزیونی برای رهایی از این سندروم تنبلی کوشش نمایند بجای فراوری محتوای تکراری، پیروزیت هایشان را تکرار نمایند و دوباره تلویزیون را به دوران اوج خود برگردانند تا رسانه ملی در راه جذب مخاطب بیشتر، پیروز باشد.

منبع: خبرگزاری دانشجو

به "برنامه های ماه رمضان در برهوت تکرار، سندروم تنبلی رسانه ای؛ مشکل اساسی صدا و سیما" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "برنامه های ماه رمضان در برهوت تکرار، سندروم تنبلی رسانه ای؛ مشکل اساسی صدا و سیما"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید